رژیم صهیونیستی با احداث خط آهن "حیفا ـ بیسان ـ اردن" سعی دارد تا کشورهای عربی را از طریق اردن به بندر حیفا متصل و خود را به مرکز منطقه ای ترانزیت دریایی تبدیل کرده و از این طریق سود اقتصادی کلانی را به دست آورد. در قلب این ابتکار این استدلال نهفته است که اسرائیل به پل زمین از اروپا و دریای مدیترانه به اردن و کشورهای شرق تبدیل خواهد شد که از طریق اردن کالا و مسافر می تواند به عراق و خلیج فارس انتقال یابد. در واقع اردن به عنوان دروازه تجارت با عربستان سعودی، عراق و سایر کشورهای عربی عمل می کند.
اسرائیل در طول سالهای گذشته تلاش فراوانی برای برقراری ارتباط با برخی دولتهای عربی همچون عربستان سعودی، امارات و بحرین و تشدید روندهای عادیسازی روابط از حالت پشت پرده و غیررسمی به شکل علنی و دیپلماتیک را آغاز کرده است. در این میان برقراری اتصالات جادهای و ترانزیتی میان فلسطین اشغالی و همسایگان میتواند نقش عمده ای در این زمینه ایفا کند. در همین راستا طی ماههای گذشته ئسرائیل کاست، وزیر حمل و نقل و اطلاعات کابینه رژیم صهیونیستی، طرح ایجاد خط آهن مشترک با اردن و عربستان برای حمل و نقل کالا و مسافر را بارها مطرح کرده است.
این خط آهن که وزیر صهیونیستی از آن با عنوان «راه صلح منطقهای» یاد کرده، قرار است که در فاز نخست از طریق ساخت یک مسیر جدید بین دره یزرعیل در جنوب شرقی حیفا تا بت شین یا بیسان در نزدیکی مرز اردن، اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین را به بندر حیفا در جوار دریای مدیترانه پیوند دهد. در نهایت این طرح قرار است که با عبور از گذرگاه شیخ حسین، حد فاصل فلسطین اشغالی و اردن ، شهر اربد اردن به شهر دمام عربستان ختم شود. هدف اصلی آن است که کالاها و مسافران از طریق قطار از خلیج فارس به بندرهای اشدود و حیفا در جوار مدیترانه و از آنجا به اروپا انتقال یابند.
مع الوصف اکنون این پرسش مطرح است که مهمترین اهداف و مزایای تل آویو از پیشبرد این پروژه چیست؟
خروج از انزوای منطقه ای
رژیم صهیونیستی به دنبال یافتن راهی برای برون رفت از انزوای روز افزونی است که با آن دست و پنجه نرم میکند. تحولات غرب آسیا در طول سالهای پس از شکست تل آویو در دو جنگ 2006 با حزب الله و جنگ 2009 با غزه و همچنین بروز تحولات بیداری اسلامی عمدتاً به زیان رژیم صهیونیستی و در راستای قدرتگیری جریان مقاومت پیش رفته است. این روند با روی کار آمدن ترامپ سرعت بیشتری نیز یافته است چرا که اعلام یکسویه پذیرش بیت المقدس از سوی آمریکا نه تنها به سود اسرائیل نشد بلکه عملاً منجر به تخریب روند مذاکرات سازش و تشدید احساسات ضدصهیونیستی در میان جوامع مسلمان منطقه شد. در این شرایط تل آویو برای نجات از تنگ تر شدن حلقه محاصره بر آن است تا با بهرهگیری از شکاف و اختلافات موجود در میان دولت های اسلامی بویژه اختلافات دولت های سرسپرده عربی با ایران، روند عادی سازی روابط با این دولت ها را با سرعت بیشتری پیش ببرد. بر این اساس گسترش مناسبات اقتصادی از مسیرهای مختلف با دولت های عربی حاشیه خلیج فارس بویژه ریاض که با فشار آمریکا در مسیر عادی سازی روابط با اسرائیل حرکت می کند، می تواند به عنوان عامل پیشران و موتور محرک روند عادی سازی روابط عمل کند.
مزیت های اقتصادی
اهداف اقتصادی بخش دیگر توجه مقامات صهیونیستی را برای ساختن هرچه زودتر این خط ترانزیتی به خود اختصاص داده است. رژیم صهیونیستی با احداث خط آهن "حیفا ـ بیسان ـ اردن" سعی دارد تا کشورهای عربی را از طریق اردن به بندر حیفا متصل و خود را به مرکز منطقه ای ترانزیت دریایی تبدیل کرده و از این طریق سود اقتصادی کلانی را به دست آورد. در قلب این ابتکار این استدلال نهفته است که اسرائیل به پل زمین از اروپا و دریای مدیترانه به اردن و کشورهای شرق تبدیل خواهد شد که از طریق اردن کالا و مسافر می تواند به عراق و خلیج فارس انتقال یابد. در واقع اردن به عنوان دروازه تجارت با عربستان سعودی، عراق و سایر کشورهای عربی عمل می کند.
در حال حاضر ترکیه نیز از طریق بندر حیفا واقع در فلسطین اشغالی کالاهای خود را به منطقه خلیج فارس میفرستد و نزدیک به 25 درصد از کالاهای ترکیه از این بندر و از طریق اردن به خلیج فارس ارسال میشود که عمدتاً به دلیل وجود جنگ و ناامنی در سوریه میباشد که مسیرهای انتقال کالا از این کشور را بی رونق کرده است و بر عکس حجم ترانزیت کالا بین اسرائیل و اردن طی پنج سال گذشته در ایستگاه حمل و نقل شیخ حسین به میزان 65 درصد افزایش یافته و تعداد کامیون ها تقریبا چهار برابر شده است.
اهرم فشاراسرائیل به کشورهای عربی
وجود چنین خط و مناسباتی، می تواند ابزار دست اسرائیل باشد تا هرگاه که شرایط اقتضاء نمود کشورهایی را که خط آهن در آنها امتداد می یابد، تحت فشار قرار دهد. اگرچه اسرائیل تا حد ممکن – بویژه در شرایط حاضر که در تنگنا قرار دارد- دست به چنین اقدامی نخواهد زد؛ اما در هر صورت چنین امکانی را خواهد داشت.
موانع و محدودیت ها
اجرایی شدن این طرح اما با موانع و محدویدت های گوناگونی رو به رو است.
نخست: اینکه در شرایط کنونی بجز دو کشور اردن و مصر سایر کشورهای عربی هنوز به طور رسمی موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناختهاند و این امر بدین معناست که برقراری روابط تجاری تنها پس از عادی سازی روابط سیاسی و دیپلماتیک قابل اجرایی شدن داشته باشد که در شرایط کنونی و تا آینده میان مدت نیز چنین چیزی قابل تصور نیست. تشدید بحران فلسطین و اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در حق فلسطینیان که با حمایت تام و همه جانبه واشنگتن صورت می گیرد چشم انداز مناسبات گروه های فلسطینی و اسرائیل را رو به سوی درگیری و مخاصمه نشان می دهد. از طرف دیگر اگرچه می توان اذعان کرد که برخی دولت های عربی به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده نسبت به عادی سازی روابط با اسرائیل و برقراری روابط دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی همسویی لازم را دارند اما این امر را به هیچ وجه معرفی کننده دیدگاه مردم این کشورها نیست.
دوم: متقابلاً کشورهای عربی ذیل این خط، نیز این امکان را دارند که در شرایط مورد نظر، از طریق قطع ارتباطات، اسرائیل را از مزایای این پروژه محروم نمایند.
سوم: این خط آن که در کشورهای عربی امتداد می یابد، می تواند توسط گروههای مختلف که با اسرائیل دشمنی دارند- اعم از شهروندان خود این کشورها و یا حتی دیگر کشورها- و یا مخالفان حکومتهای حاکم در این کشورها، براحتی نا امن گردند. اسرائیل هیچگونه کنترلی نمی تواند در این رابطه داشته باشد.
چهارم: نظر به اینکه حکومتهای در این کشورها فاقد مشروعیت مردمی می باشند و می توان گفت دیر و یا زود جای خود را به حکومتهای مردمی می دهند، در این صورت ، حکومتهای جدید، بعید است که نظر مثبتی به مناسبات با اسرائیل داشته باشند.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/9278
تگ ها: